سایت جـامع آستـان وصـال شامل بـخش های شعر , روایت تـاریخی , آمـوزش مداحی , کتـاب , شعـر و مقـتل , آمـوزش قرآن شهید و شهادت , نرم افزارهای مذهبی , رسانه صوتی و تصویری , احادیث , منویـات بزرگان...

مدح و شهادت امام هادی علیه‌السلام

شاعر : مهدی نظری
نوع شعر : مدح و مرثیه
وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
قالب شعر : ترکیب بند

اشک را روز جزا با نور قیمت می کنند           برتو هرکس گریه کرده وقف جنّت می کنند

ایـهـا الـهــادی گــدایــان در تـو تـا ابــد           برهزاران حاتـم طائی کـرامت می کنند


اشکهایی را که در این روضه هایت ریخته           قطره قطره وصل بر دریای رحمت می کنند

سینه زنهای تو با سینه زدن در روضه ات           مثل موسی در میان طور عبادت می کنند

مـردم ایـران به یاد صحـن نـورانـی تو           حضرت عبد العظیمت را زیارت می کنند

عـده ای با پرچم یا هـادی ات روز جـزا           از تمامی گنـهکاران شـفـاعـت می کـنند

نام تو دارد جـهـانـی را هـدایت می کند           لیک دشمن بر تو از جهلشاهانت می کنند

کاش می شد ما فـدایی نگـاهت می شدیم

کاشکی در سامرای تو سپاهت می شدیم

ای کـلام تـو کـلام نـاب قـرآن یـا نـقـی           زنده شد از بـرکت نام تو انـسان یا نقی

حرمت نام تو ای مظلوم شـهـر سـامـرا           واجب عینی شده بر هر مسلمان یا نقی

مردم ایران زمین با احترام و مؤمن اند           کاش جای سامرا بودی در ایران یا نقی

با دعای جـامـعـه ما را رساندی تا خدا           ای کـلـیـد اصلی ابـواب ایـمـان یا نـقـی

مهبط وحیی تو آقا معدن الـرحمه تویی           ای مصابیح الدجی ای باب احسان یا نقی

ای که اعلام التقی هستی و هم کهف الوری           هرکسی شد نوکرت شد از بزرگان یا نقی

منتهی الحلمی؛ ستون علمی؛ ارکان البلاد           ای امام مـهـربـانِ بهـتر از جان یا نـقی

با گـدایـی از تو دارم پادشـاهی می کـنم

مرغ دل را سوی ایوان تو راهی میکنم

آمدم کنج حـریـمت با دو تا چـشـم تری           آمـدم پـیـش تو آقـا جان بـرای قـنـبـری

آمـدم مـثـل غـلامـی بـر سـر بــازار تو           جان زهرا حضرت هادی مرا هم میخری؟

ای غـریب سـامـرا ای آشنای عـالـمیـن           تو امام عسکری هستی و خود بی عسکری

هرزمانی آمدم دیدم حریمت خاکی است           با ضریح تخته ای ات اشک در می آوری

ای فــدای نـام تـو جـان تـمـام شـیـعـیان           ایهاالهادی الـنقی تو یک عـلـیِّ دیگـری

نیمـۀ شب ریـخـتـنـد آقا سـر سجـاده ات           قدری انگاری در این روضه شبیه حیدری

بردنت از خانه ات اما دری دیگر نسوخت

درمیان شعله دست و پای یک مادر نسوخت

گرچه بر روی لبت نامی به جـز مادر نبود           روی دوشت کنده زنجیر زجر آور نبود

آمدی بزم شراب و حرمتت آنجا شکست           در عوض آقا در این مجلس که تشت زر نبود

دور تو پُـر بـود از نـامـردهای سـامـرا           در عوض دور و برت بالای نیزه سر نبود

گرچه تنها بودی آقاجان در این مجلس ولی           دور تو خولی و شمر و لشگری دیگر نبود

جای صدها شکر باقی مانده در بزم شراب           خیـزران بالا نمی آمد لـبـی هم تـر نبود

خوب شد حرف از کنیزی هم نشد در آن میان           خوب شد چشم پلیدی خیره بر دختر نبود

وای از شـام بـلا و مـجـلـس شوم یـزید

بعد از آن دنیا دگر بر خود چنین بزمی ندید

نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد یا ضعف محتوایی و معنایی؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و همچنین انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.



نام تو دارد جـهـانـی را هـدایت می کند           علتش این است بر نامت اهانت می کـند


ابیات زیر به دلیل مستند نبودن حذف شد



در خرابه جا گرفتی پیش یک دسته گدا           پـادشـاهـانه نـشـستـی در کـنار نـوکری



دور تو کف می زدند وعده ای باده به دست           سخت بود اما کنارت خواهری مضطر نبود